🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۸۹۳ : چه خوش باشد خط از رخسار جانان سر برون آرد

(ثبت: 174184)

چه خوش باشد خط از رخسار جانان سر برون آرد

از این آتش به جای دود ریحان سر برون آرد

ندارد حاصلی سوز محبت را نهان کردن

که عود زیر دامن از گریبان سر برون آرد

مشو زان لعل سیراب از جواب خشک رو گردان

که این موج سراب از آب حیوان سر برون آرد

به پای هر که از کوتاه بینی بشکنم خاری

زپیش دیده من همچو مژگان سر برون آرد

به خواریهای دوران صبر کن گر از عزیزانی

که از زندان به خوابی ماه کنعان سر برون آرد

ندارد گفتگوی مردم دیوانه توجیهی

چسان تعبیر از این خواب پریشان سر برون آرد؟

زجمعیت نباشد بهره ای کوتاه دستان را

که از دریای گوهر خشک مرجان سر برون آرد

بود چون صبح هر کس در طریق عاشقی صادق

زچاک سینه اش خورشید تابان سر برون آرد

در آن محفل که باشد در کمین صد آستین افشان

چگونه شمع ما از زیر دامان سر برون آرد؟

همان از شرم باشد حلقه بیرون در صائب

به قمر سرو اگر از یک گریبان سر برون آرد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا