🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۲۴۷ : نوبت عقده گشایی چو به ما می افتد

(ثبت: 174538)

نوبت عقده گشایی چو به ما می افتد

گره ناز بر آن بند قبا می افتد

در حریمی که گل و شمع گریبان چاکند

که به فکر دل صد پاره ما می افتد؟

چشم مخمور تو بیماری نازی دارد

که ز نشکستن پرهیز به جا می افتد

در ته خاک همان گردش خود را دارد

آسیایی که در او آب بقا می افتد

پرتو حسن تو خورشید جهان آرایی است

که بغیر از دل صائب همه جا می افتد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا