🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۲۸۶ : صبر در عشق ز دلها سفری می گردد

(ثبت: 174577)

صبر در عشق ز دلها سفری می گردد

کوه در راه طلب کبک دری می گردد

پرتو عاریتی نعل در آتش دارد

دولت ماه به یک شب سپری می گردد

می و مطرب نبود زنده دلان را در کار

خنده بر غنچه نسیم سحری می گردد

از نظرها ز خط سبز شود پنهان حسن

آدمیزاد درین شیشه پری می گردد

غوطه در خون زند آن کس که کند غمازی

صبح خونین جگر از پرده دری می گردد

همچو آیینه که در شارع عام آویزند

عمر من صرف پریشان نظری می گردد

سیل را پل نتواند ز سفر مانع شد

قامت هر که شود خم، سپری می گردد

شد ز بی حاصلیم قامت چون تیر، کمان

شاخ هر چند خم از پر ثمری می گردد

عشق گردید هوس در دل سودا زده ام

دیو در شیشه عشاق پری می گردد

هر کجا کار به افتادگی از پیش رود

بال و پر باعث بی بال و پری می گردد

می شود نقص بصیرت سبب وسعت رزق

تنگ این دایره از دیده وری می گردد

صائب آرام دل من به جناح سفرست

تا که دیگر ز عزیزان سفری می گردد؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا