🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۲ : صوفیان بردند از ره چشم جادوی ترا

(ثبت: 171323)

صوفیان بردند از ره چشم جادوی ترا

در کمند وحدت آوردند آهوی ترا

آستین افشانی بی جای این تردامنان

کرد محتاج شراری شعله روی ترا

تندباد بی اصول چرخ ارباب سماع

خصم تمکین ساخت نخل قد دلجوی ترا

زود باشد قرب این پشمینه پوشان، همچو خط

در نظرها زشت سازد روی نیکوی ترا

ترسم آخر ذکر خیر اختلاط این گروه

بر زبان ها افکند لعل سخنگوی ترا

شرط دلسوزی است جان من، که صائب گاه گاه

بر فروزد از نصیحت آتش خوی ترا

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا