🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۳۷۶ : اگر آن غنچه دهن مهر ز لب برگیرد

(ثبت: 174667)

اگر آن غنچه دهن مهر ز لب برگیرد

جگر تشنه خورشید به کوثر گیرد

دل مادر شکن زلف کند نشو و نما

طفل ما پرورش از دامن محشر گیرد

ما چو مینا سر گفتار نداریم به خلق

دیگری مهر مگر از لب ما برگیرد

مست عشق تو چه پروای ملامت دارد؟

گردن شیشه به کف دامن محشر گیرد

عاشق از نیستی آبستن هستی گردد

مه نو فربهی از پهلوی لاغر گیرد

خلوت عشق کجا، نغمه منصور کجا؟

کیست این شمع پریشان شده را سر گیرد؟

رشک بر دولت بیدار حباب است مرا

که به هر چشم زدن عالم دیگر گیرد

جلوه گاهش خم چوگان حوادث بادا

صائب آن روز که سر از قدمت گیرد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا