🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۵۱۳ : عشرت روی زمین بی سر و پایان دارند

(ثبت: 174804)

عشرت روی زمین بی سر و پایان دارند

دخل بی خرج اگر هست گدایان دارند

فارغند از غم دستار و سرانجام لباس

چه حضورست که خورشید قبایان دارند

گرچه چون غنچه نورسته به ظاهر گرهند

در سراپرده دل عقده گشایان دارند

چهره نعمت الوان دو سه روزی سرخ است

دامن عیش ابد لقمه ربایان دارند

سرو از کشمکش باد خزان آزادست

بی کلاهان چه غم از فوطه ربایان دارند؟

بر سر گنج به خون جگر افطار کنند

این چه فقرست که این خواجه نمایان دارند

روزگاری است که ارباب تنعم صائب

چشم رغبت به لب نان گدایان دارند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا