🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۵۲۴ : غافلان رطل گران را به دو دم می نوشند

(ثبت: 174815)

غافلان رطل گران را به دو دم می نوشند

عاقلان آب ز دریا به قلم می نوشند

از نظربندی حرص است که کوته نظران

خون خود بر لب دریای کرم می نوشند

هست از جام دگر مستی هر طایفه ای

حاجیان باده ز قندیل حرم می نوشند

تازه رویان چه غم از موج حوادث دارند؟

همچو گل صد قدح خون پی هم می نوشند

چشم حسرت به سفالین قدح ما دارند

منعمانی که می از ساغر جم می نوشند

دوستانی که درین میکده یکرنگ همند

می گلرنگ ز خون دل هم می نوشند

عاشقان پای غم از می به حنا می گیرند

بیغمان می ز پی دفع الم می نوشند

گر فتد سوخته نانی به کف بی برگان

همه یکجا شده چون لاله به هم می نوشند

مستی اهل فنا رتبه دیگر دارد

می بی جام ز دریای عدم می نوشند

صائب این آن غزل هادی وقت است که گفت

ای خوش آنان که می از جام عدم می نوشند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا