🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
علی معصومی در دوباره بر می گردم
درودهای بیکران عالم محضر خداست هستی جای گنجایش او را ندارد که او محاط بر هستی است
اسماعیل علیخانی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
درو بر شما🌺
متشکرم زنده باشید🌺
درود بر شما با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
مهدی سیدحسینی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
درود استاد خراسانی بزرگوار زیبا و خاطره غم انگیزی بود روحشون قرین رحمت الهی سلامت
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146436
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
می روشن گهران چهره گلفام بود
نقل صاحب نظران چشم چو بادام بود
لب نو خط تو از چشم، سیه مست ترست
دانه خال تو گیرنده تراز دام بود
گرچه در ساغر خوبان دگر درد می است
خط به گرد لب او، خط لب جام بود
ناامید از سر کوی تو چرا برگردد؟
قانع از بوسه فقیری که به پیغام بود
کف خاکی که ز کوی تو کنم بر سر خویش
خشکی مغز مرا روغن بادام بود
چهره ای را که خط از صبح بناگوش دمد
پیش صاحب نظران نیک سرانجام بود
می فتد زود سبک مغز ز معراج غرور
چه قدر کوزه خالی به لب بام بود؟
پختگی جمع محال است شود با دولت
سایه پرورد پر و بال هما خام بود
لب بی وقت گشودن پر و بال اجل است
نشود کشته خروسی که بهنگام بود
تلخی مرگ به کامش می لب شیرین است
دهن هرکه بدآموز به دشنام بود
حاصلش نیست بجز روسیهی همچو عقیق
غرض خلق ز همواری اگر نام بود
چه خیال است به این نشأه تواند پرداخت؟
صائب آن کس که در اندیشه انجام بود
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم