🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۵۹۱ : خط ازان صفحه رخسار سخنساز شود

(ثبت: 174882)

خط ازان صفحه رخسار سخنساز شود

طوطی از پرتو این آینه غماز شود

در ته زلف، رخش پرده گداز نظرست

آه ازان روز که این آینه پرداز شود

از نظربازی بی پرده ارباب سخن

چشم کم حرف تو وقت است سخنساز شود

بحر کم ظرفتر از جام حباب است آنجا

لب میگون تو چون حوصله پرداز شود

اگر از کوی تو اندیشه پرواز کنم

نقش بر بال و پرم چنگل شهباز شود

بر رخ صبح، شفق پنجه خونین مالید

این سزایش که دگر پرده در راز شود

برگشاد دل ما دست ندارد تدبیر

به دریدن مگر این نامه ز هم باز شود

دل ما نیست تنک ظرف شکایت صائب

صبح محشر سر این شیشه مگر باز شود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا