🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۶۲۳ : به کف شعله اگر نقد شرر می آید

(ثبت: 174914)

به کف شعله اگر نقد شرر می آید

دل رم کرده ما هم ز سفر می آید

دست پیچیدن و دل بردن و پنهان گشتن

هرچه می گویی ازان موی کمر می آید

چرخ را آه شرربار من از جا برداشت

دیگ کم حوصلگان زود بسر می آید

هست تا بر فلک از اختر سیار اثر

سنگ بر شیشه ارباب هنر می آید

ای خوشا عالم امید و برومندی او

نخل این باغ به یک روز به بر می آید

این نه دریاست، که از کاوش این سنگدلان

اشک تلخی است که از چشم گهر می آید

لاله دارد خبر از برق سکبسیر بهار

که نفس سوخته از خاک بدر می آید

صائب از سیر گلستان سخن می آیم

گل خورشید مرا کی به نظر می آید؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا