🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۶۳ : برآتش می گذارم خرقه پشمینه خود را

(ثبت: 171654)

برآتش می گذارم خرقه پشمینه خود را

نهان تا چند دارم در نمد آیینه خود را؟

کسی را می رسد لاف زبردستی درین میدان

که از دشمن نخواهد وقت فرصت کینه خود را

درین دریا حبابی چهره مقصود می بیند

که کرد از کاسه زانوی خود آیینه خود را

چو طفلان هفته ای یک روز آزادی نمی خواهم

بدل با روز شنبه می کنم آدینه خود را

مگر بی خواست آب رحم گرد دیده اش گردد

به دشمن می نمایم سینه بی کینه خود را

نگنجد در ته دامان ساحل گوهر رازم

به دریا می سپارم چون صدف گنجینه خود را

میان اهل دل صائب نیارد سر بر آوردن

نسازد دوست هر کس دشمن دیرینه خود را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا