🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۷۱۶ : کجا به حال مرا چاره ساز می آرد؟

(ثبت: 175007)

کجا به حال مرا چاره ساز می آرد؟

ز خویش هرکه مرا برده، باز می آرد

اگر نه عشق حقیقی درین جهان باشد

که روی من به جهان مجاز می آرد؟

به مهره دل مومین من چه خواهد کرد

رخی که آینه را در گداز می آرد

به حمله کوه گران را سبک رکاب کند

غمی که بر سر من ترکتاز می آرد

اگر نه پرده چشم جهان شود حیرت

که تاب جلوه آن سرو ناز می آرد؟

چنان که ناز ترا دور می کند از من

مرا به سوی تو عجز و نیاز می آرد

مده ز دست حیا را که صید عالم را

به چشم دوخته این شاهباز می آرد

حضور قلب بود شرط در ادای نماز

حضور خلق ترا در نماز می آرد

کند ز کعبه دلالت به دیر حاجی را

مرا ز فکر تو هرکس که باز می آرد

ازان به چشم ره گریه بسته ام صائب

که جای اشک گهرهای راز می آرد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا