🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۷۹۵ : غزال چشم تو ره بر پلنگ می گیرد

(ثبت: 175086)

غزال چشم تو ره بر پلنگ می گیرد

حباب بحر تو باج از نهنگ می گیرد

بود مصاف تو ای چرخ با شکسته دلان

همیشه شیر تو آهوی لنگ می گیرد

مکش سر از خط تسلیم عشق کاین صیاد

به دام موج ز دریا نهنگ می گیرد

چه طالع است که شیرازه سفینه من

مزاج اره پشت نهنگ می گیرد

به چشم جوهریان آب چون نگرداند؟

ز آب این گهر آیینه زنگ می گیرد

ز قید عقل، مرا هر که می کند آزاد

اسیری از کف اهل فرنگ می گیرد

درین دیار چه لنگر فکنده ای صائب؟

چه قیمت آینه در شهر زنگ می گیرد؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا