🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۹۵۳ : به هر فسرده لب خشک وچشم تر ندهند

(ثبت: 175245)

به هر فسرده لب خشک وچشم تر ندهند

قبول داغ محبت به هر جگر ندهند

به گوشمال ستم سر ز حکم عشق مپیچ

که هیچ رشته بی تاب را گهر ندهند

فراغبالی در تنگنای چرخ مخواه

همان به است که در بیضه بال وپر ندهند

بریز بار تعلق که شاخه های درخت

نمی شوند سبکبار تا ثمر ندهند

ز روی تلخ مکافات زهر می بارد

چه نعمتی است که کام مرا شکر ندهند

ترم ز طعنه این زاهدان خشک ای کاش

چو صندلی نفرستند دردسرندهند

چنان چکیده بخلند این گرانجانان

که نیم قطره به ابرام نیشتر ندهند

ز دوش دار سرش تکیه گه نخواهد یافت

اگر دو دور به منصور بیشتر ندهند

چه شکوه می کنی از اشک تلخ خود صائب

ترا شرابی ازین خوشگوارتر ندهند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا