🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۰۴۸ : هشیار را به مجلس مستان که می برد

(ثبت: 175340)

هشیار را به مجلس مستان که می برد

از بهر عیب خویش نگهبان که می برد

چندین نگاه حسرت وخمیازه دریغ

از زخم وداغ من به نمکدان که می برد

چون دست جوهری شده پایم ز آبله

این مژده را به خار مغیلان که می برد

رنگ شکسته شیشه به رویم شکسته است

پیغام من به باده فروشان که می برد

چندین هزار قافله تا کعبه امید

غیر از جنون ز راه بیابان که می برد

ما را به کوچه غلط انداختن چرا

دل را بغیر زلف پریشان که می برد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا