🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۰۶۸ : کی غم مرا ز دل می احمر برآورد

(ثبت: 175360)

کی غم مرا ز دل می احمر برآورد

صیقل چگونه ز آینه جوهر برآورد

آن را که هست در رگ جان پیچ وتاب عشق

چون رشته عاقبت ز گهر سربرآورد

از خوی آتشین تو هرجا سمندری است

انگشت زینهار ز هر پر برآورد

ز افتادگی غبار به دل ره مده که مور

عمرش تمام گردد اگر پر برآورد

خودبین مشو کز آب روان بخش زندگی

آیینه در به روی سکندر برآورد

چون آفتاب دولت دنیای زودسیر

هر روز سر ز روزن دیگر برآورد

قانع چو کهربا به پرکاه اگر شوم

صد چشم در گرفتن آن پربرآورد

پا در رکاب برق بود فصل نوبهار

صائب ز زیر بال چرا سربرآورد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا