🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
طارق خراسانی در ;کیجائون (دختران) شمه روز موارکا … (شعر مازندرانی با ترجمه فارسی)
سلام دوست شاعرم سحرگاه فرصتی شد تا به دفتر شما آمده و شعر زیبای
سلامودرود سپاس از مهر وجودتان در این صفحه در پناه خدا 🌹
اسماعیل علیخانی در مرا پاک بنوش
سلام و احسنت استادجان🌺
سلام مجدد تو که و به می تونن بلند حساب بشن اختیاراته و اشکالی هم ایجاد
سلام خوشا به سعادت شما بنده اخیرا توفیق نشده ۳۲ سال پیش ایشان رو از فاصله دیدم
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26577
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146487
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
مستان که رو در آینه جام می کنند
خونها ز غصه در دل ایام می کنند
دامان عشق گیر که اسباب حسرت است
جز درد وداغ هر چه سرانجام می کنند
بی حاصل آن گروه که اوقات عمر را
صرف گشودن گره دام می کنند
پر سرکشی مکن که غزال رمیده را
دیوانگان به نیم نگه رام می کنند
تلخی نمی کشند گروهی که از بتان
از بوسه اختصار به پیغام می کنند
مهمان باغ کیست که گلهای شرمگین
از هم به التماس نظر وام می کنند
دارد کباب سینه سیراب خضر را
خونی که عاشقان تو در جام می کنند
از موج فیض بحر کرم را قرار نیست
اهل سؤال بیهده ابرام می کنند
جمعی که قانعند به دنیا ز آخرت
از دانه صلح با گره دام می کنند
غفلت نگر که در ره نقش سبک عنان
دلهای همچو آینه را دام می کنند
آنان که محو چاشنی وصل شکرند
برزخم سنگ صبر چو بادام می کنند
چون لاله صاف ودرد جهان را سبکروان
از پاک طینتی همه یک جام می کنند
خوش وقت آن گروه که نقد حیات خویش
نشمرده صرف راه دلارام می کنند
جمعی که می دهند به دل راه آرزو
صبح امید خود به ستم شام می کنند
صائب زمانه ای است که خاصان روزگار
در راه ورسم پیروی عام می کنند
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم