🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۲۴ : نگه دار از لب پیمانه آن لبهای میگون را

(ثبت: 171715)

نگه دار از لب پیمانه آن لبهای میگون را

که با خون شسته است ای خونی شرم و حیا خون را؟

مشو غافل ز مکر دختر رز هوش اگر داری

که این مکار می گیرد رگ خواب فلاطون را

حریف زخم دندان ملامت نیست لبهایت

مکن نقل حریم میکشان آن نقل موزون را

نمی ارزد به حرف تلخ، عیش باده شیرین

پی یک قطره می بر لب منه صد کاسه خون را

حدیث توبه را با ساده لوحان در میان افکن

مکن در کار پی بر کردگان این نعل وارون را

خرام بی خودی دست طمع در آستین دارد

مده در مجلس می جلوه آن بالای موزون را

به عذر آن که نشنیدی نصیحت های صائب را

به شیرینی بگیر از دست او این کاسه خون را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا