🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۳۴۸ : پروای خط آن غنچه مستور ندارد

(ثبت: 175640)

پروای خط آن غنچه مستور ندارد

شکرخبر از قافله مور ندارد

گردید نهان درخط سبز آن لب میگون

این شیشه خطر از می پرزور ندارد

بیمارگران را نبود تاب عیادت

تاب نظر آن نرگس مخمور ندارد

هر چند شکسته است سفالین قدح ما

آوازه ما کاسه فغفور ندارد

چون محضر بی مهر بود باد به دستش

از داغ تو هر کس دل معمور ندارد

آوازه محال است ز یک دست برآید

رحم است برآن پنجه که همزور ندارد

در شعله بود نور به اندازه روغن

هر دیده که بی اشک بود نور ندارد

صائب همه بی نمکان بر سر شورند

امروز که دیوانه ما شور ندارد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا