🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۳ : مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست

(ثبت: 169612)

مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست

که زندگانی ده روزه زندگانی نیست

به چشم هر که سیه شد جهان ز رنج خمار

شراب تلخ کم از آب زندگانی نیست

ز شرم موی سفیدست هوشیاری من

وگرنه نشاهٔ مستی کم از جوانی نیست

جدا بود شکر و شیر، همچو روغن و آب

درین زمانه که آثار مهربانی نیست

ز صبح صادق پیری چه فیض خواهم برد؟

مرا که بهره بجز غفلت از جوانی نیست

برون میار سر از زیر بال خود صائب

که تنگنای فلک جای پرفشانی نیست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا