🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۶۰۴ : دل ز خط بر عارض جانانه لرزد بیشتر

(ثبت: 175896)

دل ز خط بر عارض جانانه لرزد بیشتر

بر چراغ صبحدم پروانه لرزد بیشتر

چون ز می گردد غزال چشم جانان شیر گیر

از نیستان پنجه مستانه لرزد بیشتر

دل زشوق آن لب میگون درون سینه ام

در کف مخمور از پیمانه لرزد بیشتر

در حریم سینه عاشق ندارد دل قرار

در صدف این گوهر یکدانه لرزد بیشتر

عاشق گستاخ سازد مضطرب معشوق را

شمع در زیر پر پروانه لرزد بیشتر

چون شمارم در قناعت خویش را ثابت قدم؟

من که از خرمن دلم بر دانه لرزد بیشتر

بیقراری اشک رادر دیده بیش از دل بود

از صراحی باده در پیمانه لرزد بیشتر

اشگ مظلومان بود سیلاب بنیاد ستم

خانه ظالم ز صاحبخانه لرزد بیشتر

نخل بارآور خطر دارد ز سنگ کودکان

درمیان عاقلان دیوانه لرزد بیشتر

می کشد ناموس عالم هر که عاقل می شود

ازخطای جاهلان فرزانه لرزد بیشتر

گرچه لرزد پنجه خورشید در گیسوی شب

درگشادزلف دستشانه لرزد بیشتر

شمع راهر چند صائب می کند بی دست وپا

ازنسیم صبحدم پروانه لرزد بیشتر

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا