🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۶۱ : مدار از دامن شب دست وقت عرض مطلب ها

(ثبت: 171752)

مدار از دامن شب دست وقت عرض مطلب ها

که باشد بادبان کشتی دل دامن شب ها

چه محو ناخدا گردیده ای، ای از خدا غافل؟

ندارد این سفر باد مرادی غیر یاربها

ز بی دردان علاج درد خود جستن به آن ماند

که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب ها

مرا از قید مذهبها برون آورد عشق او

که چون خورشید طالع شد نهان گردند، کوکبها

نمی دانم چه در سر دارد آن معشوق بی پروا

که مذهبها گرفت از شوخی او، رنگ مشرب ها

چنین گر رهزن اطفال خواهد شد جنون من

به اندک فرصتی دربسته خواهد ماند مکتب ها

حجاب عشق اگر مانع نگردد می توان دیدن

خط نارسته را چون رشته گوهر ازان لبها

ز شوق گوشه چشم تو ای جان جهان، تا کی

درین صحرای وحشت توتیا گردند قالبها؟

کسی کز مطلب خود بگذرد حاجت روا گردد

ازان صائب ز خاک اهل حق یابند مطلب ها

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا