🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۷۸ : هر که هست، از می دیدار تو مست است اینجا

(ثبت: 171769)

هر که هست، از می دیدار تو مست است اینجا

ذره را ساغر خورشید به دست است اینجا

مگذر از پای خم می که ره دور بهشت

از ره بی خبری دست به دست است اینجا

راه پر سنگ خطر، شیشه دل ها نازک

جرس قافله آواز شکست است اینجا

نرسد زیر فلک همت عالی جایی

هر که جایی رسد، از همت پست است اینجا

هر صدایی که به گوشش رسد از جای رود

بس که جان گوش بر آواز الست است اینجا

زیر گردون حبابی، ز سلیمان تا مور

هر که را می نگرم باد به دست است اینجا

می زند سینه به دریا ز تهیدستی، موج

ماهی از فلس گرفتار به شست است اینجا

بعد ازین بر در مستی و جنون زن صائب

که خوشی قسمت دیوانه و مست است اینجا

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا