🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اسماعیل علیخانی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
درو بر شما🌺
متشکرم زنده باشید🌺
درود بر شما با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
مهدی سیدحسینی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
درود استاد خراسانی بزرگوار زیبا و خاطره غم انگیزی بود روحشون قرین رحمت الهی سلامت
طارق خراسانی در ;کیجائون (دختران) شمه روز موارکا … (شعر مازندرانی با ترجمه فارسی)
سلام دوست شاعرم سحرگاه فرصتی شد تا به دفتر شما آمده و شعر زیبای
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146435
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
هرکه درمد نظر نازک میانی نیستش
دربساط زندگانی نیم جانی نیستش
خون گل در باغ بی دیوار می باشد هدر
وای بر حسنی که بر سر دیده بانی نیستش
برگ برگ این گلستانرا سراسر دیده ام
چون گل رعنا بهار بی خزانی نیستش
هرکه را از بیقراری نبض جان آسوده است
در ریاض زندگی آب روانی نیستش
جان عاشق هیچ جایک دم نمیگیرد قرار
می توان دانست کاینجا آشیانی نیستش
چون نمکدان در نمک پاشی است سر تا پا دهان
آن که وقت بوسه دادنها دهانی نیستش
هر که را چون صبح موی سر ز پیری شد سفید
می شود بیدار اگر خواب گرانی نیستش
خلق را بی حفظ حق نگشاید از هم هیچ کار
گله از گرگ است چون بر سر شبانی نیستش
گرمی هنگامه فکرش دو روزی بیش نیست
در سخن هر کس طرف آتش زبانی نیستش
می شود چون مرغ یک بال از پرافشانی ملول
در طریق فکر هر کس همعنانی نیستش
آن که دولت در رکاب سایه او میرود
چون هما از خوان قسمت استخوانی نیستش
بر فقیران محنت پیری نباشد نا گوار
کی غم دندان خورد آن کس که نانی نیستش ؟
گرچه آن آیینه رو دارد نواسنجان بسی
همچو صائب طوطی شیرین زبانی نیستش
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم