🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۹۸۰ : دلپذیرست چنان پسته شکرشکنش

(ثبت: 176272)

دلپذیرست چنان پسته شکرشکنش

که رسد پیشتر از گوش به دلها سخنش

خط شبرنگ دمیده است ز لعل لب او؟

یا به خون چشم سیه کرده عقیق یمنش

مرکز دایره عشرت جاوید شود

بوسه ای راکه فتد راه به کنج دهنش

آفتابی است که از آب نماید دیدار

تن لرزنده سیمین ز ته پیرهنش

در حریم صدفش گوهر بینایی نیست

دل هر کس که نیفتاده به چاه ذقنش

اشک وآهش گهر و عنبر سارا گردد

هرکه چون شمع بودراه درآن انجمنش

سرو قدی که من از جلوه او پامالم

آسمان سبزه خوابیده بود در چمنش

مغز هرکس که ز فکر تو پریشان گردد

سنبل باغ بهشت است پریشان سخنش

عاشقان منت آمد قاصد نکشند

که دهد رفتن دلها خبر ازآمدنش

کی درآید به نظر آن تن سیمین، که شده است

پیرهن بال پریزاد ز لطف بدنش

تا فتاده است به فکر سرکویش صائب

هست دلگیرتر از شام غریبان وطنش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا