🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پروانه آجورلو در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
طنز تلخیست درود بر شما🌺🌺🌺
وعلیکم السلام سپاسگزارم . 🌺🌺🌺
مهدی سیدحسینی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
سپاسگزارم 🌷🌷
امیر عباس امن زاده در از کف برفت…
از نگاه مهربانتان ممنونم🌹
طارق خراسانی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
سلام ودرود سپاس از مهر نگاهتان در پناه خدا 🌹
اعضا تایید شده: 1774
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146449
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
حسن توغافل است ز قدر و بهای خویش
آیینه راخبر نبود از صفای خویش
چون شمع تا به خلوت او راه برده ام
صد بار دیده ام سر خود زیر پای خویش
آمیخته است مستی و مستوریم به هم
افکنده ام به گردن مینا ردای خویش
ازهاله مه به حلقه ماتم نشسته است
شرمنده است پیش رخش از صفای خویش
ازبس که دل زدیدنت از جای رفته است
تا روز باز خواست نیاید به جای خویش
از بس به کار ماگره افکنده اند خلق
پهلو تهی کنیم ز بند قبای خویش
تا چند پاسبانی عیب نهان کنم ؟
یکبار پرده می کشم از عیبهای خویش
رفتم که حلقه بردر بیگانگی زنم
شاید به این وسیله شوم آشنای خویش
صائب مقیم گلشن فردوس گشته ام
تا محو کرده ام به رضایش رضای خویش
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم