🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۱۳۰ : قرار و صبر ندارند عاشقان سماع

(ثبت: 176422)

قرار و صبر ندارند عاشقان سماع

همیشه بر سر کوچ است کاروان سماع

چو برق وباد مهیای بیقراری شو

که نیست اختر ثابت درآسمان سماع

چنان که صور قیامت محرک جانهاست

به دست نای بود روح و جد و جان سماع

چو رود نیل دهد کوچه چرخ مینایی

کند چو دست بلند آستین فشان سماع

صفای وقت کم ازآفتاب تابان نیست

چه احتیاج به شمع است در جهان سماع

ز برگریز فنا ایمنند تا محشر

چوسرو، سبز قبایان بوستان سماع

به خاکدان جهان کی سرش فرود آید؟

سبکروی که برآید به لامکان سماع

به خون مرده بود نیشتر فرو بردن

به گوش مردم افسرده داستان سماع

سماع رادلی ازموم نرمتر باید

ز صد هزار نفهمد یکی زبان سماع

جواب آن غزل است این که گفت عارف روم

بیابیا که تویی سرو بوستان سماع

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا