🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پروانه آجورلو در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
طنز تلخیست درود بر شما🌺🌺🌺
وعلیکم السلام سپاسگزارم . 🌺🌺🌺
مهدی سیدحسینی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
سپاسگزارم 🌷🌷
امیر عباس امن زاده در از کف برفت…
از نگاه مهربانتان ممنونم🌹
طارق خراسانی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
سلام ودرود سپاس از مهر نگاهتان در پناه خدا 🌹
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146449
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
دل چون شود جدا ز سر زلف یار جمع؟
کز رشته می شود گهر شاهوار جمع
گردید مخزن گهر ولعل سینه اش
تاکرد پا به دامن خود کوهسار جمع
در یک نفس به باد فنا می دهد خزان
چندان که برگ عیش کند نوبهار جمع
شستم ز کار هردو جهان دست،چون نشد
کار غیور عشق تو با هیچ کار جمع
هر خرده ای که جمع کنی خرج آتش است
زنهار زر چو غنچه مکن دربهار جمع
خوش وقت آن که چون گل رعنا درین چمن
دل از خزان نمود به فصل بهار جمع
در برگریز سبز بود،هر که می کند
دامان خودچو سرو درین خارزار جمع
باگریه همرکاب بود خنده اش چو برق
دل چون کنم ز شادی ناپایدار جمع؟
ته جرعه ای است ازجگر داغدار من
داغی که هست درجگر لاله زار جمع
یکرنگی از دورنگ طمع داشتن خطاست
چون دل کنم ز گردش لیل و نهار جمع ؟
چون تاک هررگم به رهی سیر می کند
خاطر شود چگونه مرا درخمار جمع؟
صائب ز باد دستی حسرت به خرج رفت
چندان که کرد آه دل بیقرار جمع
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم