🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۲۳۴ : خنده کردی درگلستان تازه شد ایمان گل

(ثبت: 176526)

خنده کردی درگلستان تازه شد ایمان گل

آتش بیطاقتی بالا گرفت از جان گل

رخنه ای تا هست فیض آفتاب حسن هست

بلبل ما در قفس مست است از احسان گل

بلبلان را در میان آب و آتش غوطه داد

گریه رسوای شبنم خنده پنهان گل

حسن می باید که باشد عشق گو هرگز مباش

صد قفس بال و پر بلبل بلا گردان گل

ای نسیم مرگ با باد خزان همراه باش

عندلیب ما ندارد طاقت هجران گل

یاد ایامی که می بست از محبت باغبان

گوشه دامان ما بر گوشه دامان گل

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا