🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۲۳۶ : نیست امروزی چو شبنم عشق من باروی گل

(ثبت: 176528)

نیست امروزی چو شبنم عشق من باروی گل

در حریم بیضه خلوت داشتم با بوی گل

آب چشم بلبلان آیینه داری می کند

می نهد شبنم عبث آیینه بر زانوی گل

در گلستانی که رخسار تو گردد بی نقاب

رنگ نتواند گرفتن خویش را بر روی گل

عشق در مستی عنان شرم می دارد نگاه

ناله بلبل نپیچد از ادب با بوی گل

بلبلان چون سر ز زیر بال بیرون آورند

در گلستان که باشد خار همزانوی گل

فارغم از دور باش خار و منع باغبان

من که از گل قانعم صائب به گفت و گوی گل

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا