🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۳۳۲ : گر نگردد بر مرادم چرخ در غم نیستم

(ثبت: 176624)

گر نگردد بر مرادم چرخ در غم نیستم

جوهر تیغم ز پیچ و تاب درهم نیستم

جنگ دارد طرز من با مردم این روزگار

در میان عالمم وز اهل عالم نیستم

خارخشکم دودمان گلخن از من روشن است

روشناس لاله و گل همچو شبنم نیستم

گل افتد از پنبه راحت به چشم داغ من

زیر بار چوب نرمیهای مرهم نیستم

یک سر سوزن تعلق نیست با دنیا مرا

در تجرد کمتر از عیسی مریم نیستم

نیستم داغ عزیزان، چند سوزم بی سبب

در کشاکش چند باشم زلف ماتم نیستم

بس که بر حسن گلو سوز تو دل می سوزدم

در حرم ایمن ز چشم شور زمزم نیستم

زین گلستان گل صائب خوشم افتاده است

تا نباشم در یمان خار خرم نیستم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا