🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۴۵ : شد ز زنجیر فزون شور جنون مجنون را

(ثبت: 171836)

شد ز زنجیر فزون شور جنون مجنون را

موج بال و پر رفتار شود جیحون را

گل ابری چه قدر آب ز دریا گیرد؟

نکند دیده سبکبار دل پر خون را

گوشه عافیتی صافدلان را کافی است

خم خالی است بس از میکده افلاطون را

سرو را باری اگر هست، همین بار دل است

برگ عیش از کف افسوس بود موزون را

تشنه را موج ز کوثر نکند رو گردان

عاشق از خط نکند ترک، لب میگون را

ناگواری ز بخیلان نبرد بیرون مرگ

تا قیامت نکند هضم، زمین قارون را

باده من بود از خون دل خود صائب

سنگ اطفال بود نقل، من مجنون را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا