🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۷۶۸ : به اشک درد دل خود نوشته سر دادیم

(ثبت: 177060)

به اشک درد دل خود نوشته سر دادیم

خط نجات به مرغان نامه بر دادیم

ز عشق جان تهیدست را غنی کردیم

ز بوی گل به صبا توشه سفر دادیم

خزان سنگدل از مشت خون ما نگذشت

چو گل اگرچه زر سرخ با سپر دادیم

ز ما دعا برسانید میفروشان را

که ما قرار به خونابه جگر دادیم

خمار هستی ما آب تیغ می شکند

عبث به پیر خرابات دردسر دادیم

کدام تار به مضراب مطربان تن داد؟

به این نشاط که ما رگ به نیشتر دادیم

همان ز شرم کرم سرفکنده ایم چو بید

چو نخل در عوض سنگ اگر چه بر دادیم

به جان مضایقه با دوستان چگونه کنیم؟

چو گل به دشمن خونخوار خویش سر دادیم

تریم چون صدف از ابرو همتش صائب

اگر چه در عوض قطره اش گهر دادیم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا