🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۷۶ : به محفل تو که خاموش بود سپند آنجا

(ثبت: 171867)

به محفل تو که خاموش بود سپند آنجا

کراست زهره که سازد صدا بلند آنجا؟

ز مکر سبحه شماران خدا نگه دارد!

که صد سرست به یک حلقه کمند آنجا

بهشت را چه کنی، مگذر از مقام رضا

که زهر چشم گواراست همچو قند آنجا

در آن حریم خموشم که نغمه منصور

شنیده اند مکرر ز هر سپند آنجا

کشیده دار عنان چون سخن به عشق رسد

که پی ز تیزی ره می شود سمند آنجا

ز دار و گیر فلک فارغند آگاهان

شکار غافلی افتد مگر به بند آنجا

تو مست خواب و قدح های فیض در دل شب

تمام چشم که دستی شود بلند آنجا

ز زلف او خبر دل که آورد صائب؟

چنین که پای نسیم صباست بند آنجا

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا