🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
علی معصومی در دوباره بر می گردم
درودهای بیکران عالم محضر خداست هستی جای گنجایش او را ندارد که او محاط بر هستی است
اسماعیل علیخانی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
درو بر شما🌺
متشکرم زنده باشید🌺
درود بر شما با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
مهدی سیدحسینی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
درود استاد خراسانی بزرگوار زیبا و خاطره غم انگیزی بود روحشون قرین رحمت الهی سلامت
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146436
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
امشب به آه سرد ره خواب می زدم
در کوی یار، سیر چو مهتاب می زدم
در جام دیده پاره دل می گداختم
جولانگه خیال ترا آب می زدم
مژگان به هم رساندنم از بیغمی نبود
هر لحظه نیشتر به رگ خواب می زدم
فکر دهان تنگ توام داشت در میان
تا صبح بی پیاله می ناب می زدم
چون موج، سینه بر دل دریای پر خطر
از اشتیاق گوهر نایاب می زدم
تا صبح بود صحبت من گرم با خیال
بر یاد شمع سینه به مهتاب می زدم
از شغل گریه مطلب دیگر نداشتم
آبی به روی بخت گرانخواب می زدم
سنگ از تپیدن دل بیتاب خویشتن
تا صبحدم به سینه محراب می زدم
می شد چو نقطه دایره حیرتم وسیع
چندان که سیر و دور چو گرداب می زدم
از ضعف اگر چه بال پریدن نداشت چشم
فال مراد دیدن احباب می زدم
صائب نبود بی سببی اضطراب من
دامن به آتش دل بیتاب می زدم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم