🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۸۰۹ : از گریه شبانه فزاید جلای چشم

(ثبت: 177101)

از گریه شبانه فزاید جلای چشم

باشد ز اشک گرم چراغ سرای چشم

اجزای حسن زیر و زبر می شود ز خط

جز پیشگاه جبهه و دولتسرای چشم

از قید خط و زلف امید نجات هست

بیچاره عاشقی که شود مبتلای چشم

از باز چشم بسته نیاید اگر شکار

چون می برد ز اهل نظر دل حیای چشم؟

خیزد به رنگ دود ز مژگان نگه مرا

گرم است بس که از دل گرمم هوای چشم

در منزلت ز خنده اگر گریه بیش نیست

بالاتر از دهن ز چه دادند جای چشم

صائب غبار اگر چه به آیینه دشمن است

از خط چون غبار بود توتیای چشم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا