🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۹۱ : چه حاجت است به افسانه خواب غفلت را؟

(ثبت: 171882)

چه حاجت است به افسانه خواب غفلت را؟

که خانه زاد بود خواب، بی بصیرت را

بس است خواب گران چشم بی بصیرت را

مکن ز بستر مخمل دو خوابه غفلت را

مده به خلوت خود راه، اهل صحبت را

مساز حلقه کثرت کمند وحدت را

ز خشت، بالش و از خاک تیره بستر کن

مکن ز بستر مخمل دو خوابه غفلت را

به آشنایی مردم مرو ز راه که نیست

به غیر خوردن دل دانه دام صحبت را

ز همرهان موافق جدا مشو در راه

مکن دو آتشه زنهار داغ غربت را

کسی ز چهره مقصود چشم آب دهد

که توتیای نظر ساخت گرد کلفت را

ز کاهلی ره نزدیک دور می گردد

به خلوت لحد انداز خواب راحت را

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا