🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۹۳۳ : یک چشم زدن فرقت می تاب نداریم

(ثبت: 177225)

یک چشم زدن فرقت می تاب نداریم

تا شیشه به بالین نبود خواب نداریم

تا بوسه چند از لب پیمانه نگیریم

چون شیشه خالی به جگر آب نداریم

در روز حریفان دگر باده گسارند

ماییم که می در شب مهتاب نداریم

از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

از نقش تو فانوس خیالی شده هر چشم

چون شمع عجب نیست اگر خواب نداریم

در دایره بی سببی نقطه محویم

هرگز خبر از عالم اسباب نداریم

آیینه ما گرد تعلق نپذیرد

ما چشم به خاکستر سنجاب نداریم

گرگان به سمورند نهان تا به گریبان

ما بی دهنان طالع سنجاب نداریم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا