🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۹۴۹ : چون چشم آبگینه، هر چند پاک بینم

(ثبت: 177241)

چون چشم آبگینه، هر چند پاک بینم

در پرده خجالت، زان روی شرمگینم

از زلف مشکبویان مغزم شود پریشان

تا ریشه کرد در دل آن خط عنبرینم

یک برگ کاه ایشان بی کوه منتی نیست

از خرمن بزرگان عمری است خوشه چینم

افغان که همچو پرگار با پای آهنین من

چندان که می زنم دور در گام اولینم

گفتی بمیر تا من از نو دهم حیاتت

ای روح بخش عالم من مرده همینم!

رازی که در دلم هست صائب ز طینت پاک

چون آب می توان خواند از صفحه جبینم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا