🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۱۱۳ : بس که دارد گرد کلفت چهره احوال من

(ثبت: 177405)

بس که دارد گرد کلفت چهره احوال من

روی می مالد به خاک آیینه را تمثال من

بلبل من از حریم بیضه تا آمد برون

گل ز شبنم خیمه بیرون زد به استقبال من

نامرادی مطلب افتاده است در راه طلب

ورنه مطلب پاکشان می آید از دنبال من

دیده ام در بی پر و بالی گشاد خویش را

ناخن پرواز نگشاید گره از بال من

گر چه ساغر در خو مجلس به دور افکنده ام

کوه را از پا درآرد رطل مالامال من

هدیه ای اهل هنر را به ز عیب خویش نیست

عیبجو بیهوده افتاده است در دنبال من

یک سر مو بر تنم بی پیچ و تاب عشق نیست

می شود آیینه صاحب جوهر از تمثال من

می شدم صائب در اقلیم سخن صاحبقران

گر نمی شد صرف تسخیر بتان اقبال من

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا