🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۱۲۹ : کی به سنگ از مغز مجنون می رود سودا برون؟

(ثبت: 177421)

کی به سنگ از مغز مجنون می رود سودا برون؟

چون برد انجم سیاهی از دل شبها برون؟

خاک نرگس زار خواهد گشتن از چشم سفید

گر ز خلوت این چنین آیی به استغنا برون

از پر و بال سمندر نیست رنگی شعله را

چون ترا از پرده شرم آورد صهبا برون؟

از دل من برنیارد خارخار عشق را

خون اگر آید ز چشم سوزن عیسی برون

جان سختی دیدگان مشکل که بازآید به تن

برنمی گردد شراری کآید از خارا برون

از بصیرت می توان شد از زمین بر آسمان

سر ز جیب عیسی آرد سوزن بینا برون

آه کز دلبستگی ها آدم کوتاه بین

می رود با مرکب چوبین ازین دنیا برون

هفته عمرش چو گل در شادمانی بگذرد

از دل هر کس رود صائب غم عقبی برون

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا