🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۳۴۵ : صبا برون نرود از غبار خاطر من

(ثبت: 177637)

صبا برون نرود از غبار خاطر من

فزون ز برگ درخت است بار خاطر من

در آسمان بنشیند به خاک، تیر شهاب

چنین بلند شود گر غبار خاطر من

ز تازه رویی من باغ اگر چه سیراب است

ز بار سرو فزون است بار خاطر من

عرق به چهره صافت، که چشم بد مرساد!

نمونه ای است ز صبر و قرار خاطر من

سحاب گرد یتیمی ز روی گوهر شست

همان غبار بود پرده دار خاطر من

عیار خاطر صافم اگر نمی دانی

بگیر از آینه خود عیار خاطر من

به تنگدستی و بی حاصلی خوشم صائب

چو سرو بی ثمری نیست بار خاطر من

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا