🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۳۵۴ : ز تن شکفته رود جان صادقان بیرون

(ثبت: 177646)

ز تن شکفته رود جان صادقان بیرون

که تیر راست جهد صاف از کمان بیرون

حضور خانه خود مغتنم شمار که تیر

به زور می رود از خانه کمان بیرون

کسی که چشم گشایش ز بستگی دارد

قدم چو در نگذارد ز آستان بیرون

به التماسم اگر خضر بخشد آب حیات

عقیق صبر نمی آرم از دهان بیرون

ترحم است بر آن غنچه گرفته جبین

که ناشکفته برندش ز گلستان بیرون

کسی است عاشق یکرنگ گلستان صائب

که از چمن نرود موسم خزان بیرون

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا