🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۴۱۳ : ما از صفای سینه بی کینه بر زمین

(ثبت: 177705)

ما از صفای سینه بی کینه بر زمین

مالیده ایم چهره آیینه بر زمین

از راه خلق مطلب ما خار چیدن است

گر می کشیم خرقه پشمینه بر زمین

آن خودپرست اگر نه گرفتار خود شده است

از دست چون نمی نهد آیینه بر زمین؟

می گشتمش چو کعبه به اخلاص گردسر

می یافتم اگر دل بی کینه بر زمین

در وصف خط او نرسد پای کلک من

چون پای کودکان شب آدینه بر زمین

عالم فروز گردد اگر آه گرم من

دریا نهد چو تشنه لبان سینه بر زمین

صائب درین زمانه ز پیران زنده دل

یک تن نمانده جز می دیرینه بر زمین

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا