🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۵۸۹ : شنیدم آه گرمی با تو گستاخانه سرکرده

(ثبت: 177881)

شنیدم آه گرمی با تو گستاخانه سرکرده

به جسم نازکت بیماری چشمت اثر کرده

گل رخسارت از دلسوزی تب آتشین گشته

ملاقات لبت تبخاله را تنگ شکر کرده

خمار خون مظلومان که بی قیدانه می خوردی

سر بی مهریت را آشنای دردسر کرده

رگ دست ترا کز رشته جان است نازکتر

طبیب بی مروت بوسه گاه نیشتر کرده

به امیدی که با نبض تو دستی آشنا سازد

مسیح از خانه خورشید آهنگ سفر کرده

ترا صائب اگر پای عیادت هست خوش باشد

که ما را این خبر از هستی خود بی خبر کرده

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا