🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۶۹۱ : خاک ما در گوشه میخانه بودی کاشکی

(ثبت: 177983)

خاک ما در گوشه میخانه بودی کاشکی

حشر ما با شیشه و پیمانه بودی کاشکی

تا شدی محو از بساط آفرینش تخم شید

نقل مستان سبحه صد دانه بودی کاشکی

در غم روی زمین افکند معموری مرا

سیل دایم فرش این ویرانه بودی کاشکی

در حریم زلف، بی مانع سراسر می رود

دست ما را اعتبار شانه بودی کاشکی

چند با بیگانگان عمر گرامی بگذرد؟

آشنارویی درین غمخانه بودی کاشکی

حسن را دارالامانی نیست چون آغوش عشق

شمع در زیر پر پروانه بودی کاشکی

آشنایی در محبت پرده بیگانگی است

با من آن ناآشنا بیگانه بودی کاشکی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا