🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۷۴۴ : تو آن هوش از کجا داری که از خود بی خبر گردی؟

(ثبت: 178036)

تو آن هوش از کجا داری که از خود بی خبر گردی؟

همان بهتر که خرج این جهان مختصر گردی

به محض گفت نتوانی ز ارباب بصیرت شد

ز دنیا تا نپوشی چشم کی صاحب بصر گردی؟

قدم بیرون منه از پیروی گر عافیت خواهی

که در دنبال داری صد بلا گر راهبر داری

شود از چرب نرمی اژدها مار رگ گردن

همان بهتر که با این سخت رویان نیشتر گردی

ترا از آتش دوزخ کند فردا سپرداری

گر از دست حمایت ناتوانان را سپر گردی

چو هست از سفره قسمت ترانان جوین صائب

چرا چون مهر تابان گرد عالم دربدر گردی؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا