🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۸۰۷ : نیست چون صبح ترا جز نفس معدودی

(ثبت: 178099)

نیست چون صبح ترا جز نفس معدودی

چه کنی چون دل شب تیره اش از هر دودی؟

نیست سرمایه عمر تو به جز یک دو سه دم

چه کنی صرف به دودی که ندارد سودی؟

دود اگر زلف ایازست ببر پیوندش

حیف باشد که به زنجیر بود محمودی

چون سیاووش گذشتند ز آتش مردان

ما به همت نتوانیم گذشت از دودی

عیش خود تلخ مکن صائب ازین دود کثیف

گر به آتش نگذاری به تکلف عودی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا