🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۶۸۹۷ : ای آن که دل به عمر سبکرو نهاده ای

(ثبت: 178189)

ای آن که دل به عمر سبکرو نهاده ای

در رهگذار سیل میان را گشاده ای

کوری نمی رود به عصاکش برون ز چشم

خود خوب شو، چه در پی خوبان فتاده ای؟

پیراهنی که می طلبی از نسیم مصر

دامان فرصتی است که از دست داده ای

آرام نیست بوی گل و رنگ لاله را

تو بی خبر چو سرو به یک جا ستاده ای

تا می کشد دل تو به این تیره خاکدان

هر چند بر سپهر سواری، پیاده ای

بر روی هم هر آنچه گذاری وبال توست

جز دست اختیار که بر هم نهاده ای

امروز خانه ای به صفای دل تو نیست

گر روزنش ز دیده عبرت گشاده ای

داغ ندامت است سرانجام رنگ و بوی

صائب چه محو بوی گل و رنگ باده ای؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا