🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اسماعیل علیخانی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
درو بر شما🌺
متشکرم زنده باشید🌺
درود بر شما با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
مهدی سیدحسینی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
درود استاد خراسانی بزرگوار زیبا و خاطره غم انگیزی بود روحشون قرین رحمت الهی سلامت
طارق خراسانی در ;کیجائون (دختران) شمه روز موارکا … (شعر مازندرانی با ترجمه فارسی)
سلام دوست شاعرم سحرگاه فرصتی شد تا به دفتر شما آمده و شعر زیبای
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146435
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
کوشش نبرد راه به مأوای دل ما
کز هر دو جهان است برون، جای دل ما
سیلاب مقید به خس و خار نگردد
دنیا نشود سلسله پای دل ما
گر گوهر شهوار شود، سفته نگردد
رازی که زند غوطه به دریای دل ما
ما قدر خود از بی بصری ها نشناسیم
ورنه شب قدرست سویدای دل ما
زان حسن جهانگیر چه ادراک نماید؟
هر چند شود چشم، سراپای دل ما
از سرمه شود روشن اگر دیده مردم
از داغ بود دیده بینای دل ما
بال و پر سیر دگران گر بود از چشم
در بستن چشم است تماشای دل ما
گر مطلب ارباب هوس، وصل تمناست
در ترک تمناست تمنای دل ما
صد میکده گر خون جگر صرف نماید
بیرون نزند رنگ ز مینای دل ما
تا چشم کند کار، سیه خانه لیلی است
از داغ تو در دامن صحرای دل ما
از کاوش مژگان بلندت نتوان یافت
یک گوهر ناسفته به دریای دل ما
در سنگ اثر جوش بهاران ننماید
از می نرود خشکی سودای دل ما
از داغ بود چون ورق لاله درین باغ
شیرازه جمیت اجزای دل ما
مرده است ز بی همنفسی در بر ما دل
کو همنفسی تا کند احیای دل ما؟
صائب نتوان یافت به جز داغ جگرسوز
شمعی که شود انجمن آرای دل ما
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم